نکته ی 1) واژه هایی همچون دکتر، مهندس، حاج آقا، حاجی، استاد، سرهنگ و ... در زبان فارسی نقش شاخص دارند و شاخص در تعریف دستور زبان فارسی یعنی : یکی از وابستههای پیشین اسم،که نزدیکترین وابسته به هستهی گروه اسمی و بیانکنندهی عنوان و لقب هستهی گروه اسمی است و «شاخص»یا «وابستهی صفتی پیشین»نام دارد و بهتر است برای هر گروه اسمی یک شاخص استفاده شود . به طور مثال اگر حاج آقا دوران تحصیلی خود را در ارمنستان در رشته ی ایران شناسی! ان شاء الله که به طور کامل به اتمام رسانده و مدرک رسمی و معتبر مورد تایید در دست مبارک دارند!! از شاخص دکتر استفاده شود و از استفاده ی شاخص های دیگر مثل حاجی ، کربلایی ، مشهدی و ...پرهیز شود تا ساختار جمله حفظ و حالتی متملقانه به خود نگیرد!
نکته ی 2) هر واژه ای در زبان فارسی دارای بار معنایی منحصری است . ما می توانیم از واژه ی " اهالی" مثلا در ترکیب "اهالی خانه" یا "اهالی کوچه" یا "اهالی محله " استفاده کنیم ولی استفاده از ظرف کوچک واژه ی "اهالی" برای مظروفی بزرگ به اندازه ی جمعیت حداقل 200 هزار نفری شهرستان میانه غیر قابل قبول و ناصحیح می باشد و بهتر یود از واژه ی "مردم" استفاده می شد.
نکته ی 3)در نوشتن الواح سپاس و تقدیر سعی می شود از جملاتی موزون و پر مغز استفاده شود چرا که با به کار بردن این عبارات، ارزش کار و تلاش مخاطب این لوح را نشان می دهیم . حال یک سوال: آیا کاری که نماینده ی محترم آن را به انجام رسانده است ارزش آن را نداشت که جمله ی سپاسی مورد استفاده یک بار با دقت خوانده شود؟
آیا ارزش کار مذکور به اندازه ی توزان این جمله است؟
نکته ی 4)جملاتی که در متن بنر استفاده شده پر از کژ تابی است .
جمله ای نیست که مخاطب بخواند و از رویش بگذرد و منظور نویسنده را بداند . مطمئنا خواننده اگر سواره باشد با خواندن این جملات چند متر یا کیلومتر بعد تصادف خواهد کرد و اگر پیاده باشد کمی آن طرف تر به دیواری ،نرده ای ،تخته ای، آدمی یا چیزی برخورد می کند !
نویسنده منظورش چیست؟
اهتمام و پشتکاری نماینده توسط پشتکاری نماینده محقق گردید؟
گردین چیست؟ آیا همان فعل " گردید" است؟ یا منظورش "گردن "هایی است که کلفت شده؟
سپاس را اعلام داشتن؟ آیا سپاس را اعلام می دارند؟ اعلام داشتن فعلی مناسب برای واژه ی سپاس است؟
نویسنده چه چیزی را پشتکار نماینده برای پیگیری مسائل عمرانی در آینده می داند؟
پشتکاری و اهتمام نماینده را پشتکار وی برای مسائل عمرانی می داند؟ یا تقدیر نویسنده را ؟
نکته ی 5) زمانی بازار ، همچون دیده بانی بر رفتار و کردار مسئولین نظارت داشت . بازار همواره با مردم همگام بود و به عنوان بزرگترین پشتیبان ملت با حضور خود در عرصه های اجتماعی موجب استیفای حقوق بلامنازع قاطبه ی مردم می شد . بازار با شجاعت انتقاد می کرد و به موقع نیز تقدیر و سپاس می گذارد .
چه کسی می تواند نقش بازار را در حرکت های اجتماعی اصلاحی و تحول خواهانه و نیز پیشرفت و توسعه ی منطقه ای نفی کند؟ چه کسی می تواند تاثیر بازار و کسبه ی ریش سفید آن را در پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی را نادیده بگیرد؟
پس کجاست ان بازار که با یک بیانیه متون جامعه را در هم می ریخت و حق را از باطل جدا می ساخت؟
کجاست آن بازار که هم دل و هم صدای مردم بود؟
کجاست آن بازار که تملق گوی قلی خان ها نبود؟
کجایند ریش سفیدان و کسبه ی متقی بازار میانه که مغازه شان را با نام خدا باز می کنند و روزی های حلال را بر سر سفره می برند و خیریه همچون مرواریدی بر اعمال آنها زینت می بخشد؟
آیا تملق گویی در شان بازار میانه است؟
نکته 6) با این تشکر متملقانه تا چه میزان ارزش میانه و میانه ای را پایین آورده ایم؟اگر یک مراغه ای متن این بنر را بخواند چه تصوری از میانه خواهد داشت؟
یک مراغه ای: میانه شهری است دارای یک بازار که اهالی بازارش چنان فلاکت زده هستند که تمام آرزوهایشان تعمیر سیم کشی بازار بوده است .آنها نماینده ای دارند که توانسته این کار را انجام دهد . میانه ای ها او را یک قهرمان می دانند.
نکته ی 7)اگر به سمت چپ تصویر کمی دقت کنیم در کنار ابر تصویر حاجی ! اعلامیه ی محقری چسبانده شده ! با دیدن این اعلامیه بایستی لرزه به تن بسیاری از عزیزان بیفتد ... !
آن وقت دیگر بنر و نامه و فریب و سیاست و تملق، کاری از پیش نخواهد برد و آن زمان هست که ایمان و عمل صالح ناجی انسان از آتش دوزخ می شود.
نکته ی 8)در کنار این همه ماتی و مبهوتی از چنین کارهای شتابزده و غیر صحیح فقط یک نفر می تواند خوشحال باشد آن هم اقای مهندس دوره ی قبلی است .
چرا که از قدیم گفته اند :"جهنمه گدن اوزونه یولداش آختارار"
حداقلش این است که مهندس با خود می گوید ، دست کم یکی هم مثل من چنین کارهای اشتباهی را انجام می دهد... خدا را شکر که این نوع اشتباهات مختص به نام من نخواهد بود!